فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
imprimis اولا،اول انکه ،در مرحله نخست
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه imprimatur
imprimatur اجازه چاپ ،(مج ).تصويب ،پذيرش ،قبول
Read More »ترجمه کلمه i have caught a thorough chill
i have caught a thorough chill سرماى حسابى خورده ام
Read More »ترجمه کلمه imprest fund
imprest fund “اعتبار مساعده علوم نظامى : اعتبار مربوط به پرداخت مساعده”
Read More »ترجمه کلمه imprest
imprest “تنخواه گردان ،وادار بخدمت لشکرى يا دريايى کردن ،مصادره ،مساعده ،قرضى ،قرض داده شده ،پيشکى قانون ـ فقه : تنخواه گردان بازرگانى : حساب تنخواه علوم نظامى : پيش پرداخت”
Read More »ترجمه کلمه impressure
impressure اعمال نيرو بر روى چيزى ،فشار و زور در امرى)impression(
Read More »ترجمه کلمه impressment
impressment سخره ،مصادره ،بکار اجبارى گمارى ،اعمال زور،اثر گذارى ،مهر زدن ،جديت ،حرارت
Read More »ترجمه کلمه impressmeat
impressmeat باز گيرى ،مصادره ،وادارسازى بخدمت لشکرى يا دريايى
Read More »ترجمه کلمه impressiveness
impressiveness موثر بودن ،تاثير
Read More »ترجمه کلمه impressively
impressively بطور موثر
Read More »