i must go بايد بروم
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه inbreeding
inbreeding “تخم کشى از جانوران هم تيره ،توليد و تناسل در ميان هم نژادها،درون همسرى روانشناسى : تخم کشى بسته”
Read More »ترجمه کلمه inbreed
inbreed توليد کردن ،موجب شدن ،بوجود اوردن ،پرورش دادن ،از جانوران هم تيره تخم کشيدن ،از يک نژاد ايجاد کردن
Read More »ترجمه کلمه inbred
inbred ذاتى ،جبلى ،فطرى ،غريزى ،ايجاد شده بر اثر تخم کشى از موجودات هم تيره
Read More »ترجمه کلمه inbreathe
inbreathe دميدن ،(مج ).ملهم کردن ،در کشيدن ،استنشاق کردن ،فرو بردن ،تنفس کردن
Read More »ترجمه کلمه inbreak
inbreak تاخت و تاز،هجوم ،تهاجم ،تاراج ،غارت ،تجاوز،تعدى ،دست اندازى
Read More »ترجمه کلمه inbound traffic
inbound traffic “مسير عبور و مرور وسايل نقليه يا کشتى و هواپيما در خارج از کشور علوم نظامى : مسير خارج از کشور”
Read More »ترجمه کلمه inbound cargo
inbound cargo “کالاى تخليه نشده علوم نظامى : کالاى پياده نشده از کشتى يا هواپيما”
Read More »ترجمه کلمه inbound
inbound “به درون ،وارد شونده ،داخل مرز،محصور در حدود معينى ورزش : برگشت توپ به زمين”
Read More »ترجمه کلمه inborn
inborn “درون زاد،نهادى ،موروثى ،جبلى)jabelly( ،ذاتى ،فطرى قانون ـ فقه : فطرى روانشناسى : ذاتى”
Read More »