ترجمه کلمه incomparably

incomparably بطور غيرقابل مقايسه ،بدون اينکه نظر داشته باشد

ترجمه کلمه incomparable

incomparable “غير قابل قياس ،بى مانند،بى نظير،بى همتا،بى رقيب ،غير قابل مقايسه روانشناسى : مقايسه ناپذير”

incomparability “بى نظيرى ،غير قابل مقايسه ،بى مانندى روانشناسى : مقايسه ناپذيرى”

incompactness بهم نچسبيدگى ،ولى ،ول بودن ،گشادى از هم

incompact سوا از هم ،غير متراکم ،بهم چسبيده

incommutably بطوريکه نتوان معاوضه نمود،يا تخفيف داد،تبديل ناپذير

incommutable استحاله ناپذير،تبديل ناپذير،غير قابل تعويض ،ثابت ،سبک نشدنى ،تخفيف ناپذير

incommutability تبديل ناپذيرى ،تخفيف ناپذيرى

i provided for his safety وسائل سلامت او را فراهم کردم

i am in receipt of your letter نامه شما به من رسيد،نامه شما واصل گرديد