ترجمه کلمه inferentally

inferentally بطريق استنتاج يا استنباط

ترجمه کلمه inference program

inference program کامپيوتر : برنامه استنباط

inference “استنباط،استنتاج کامپيوتر : استنباط قانون ـ فقه : استنباط،نتيجه روانشناسى : استنتاج”

inferable ” )inferrible(قابل استنتاج ،استنتاج پذير قانون ـ فقه : قابل استنباط”

infera-red علوم هوايى : مادون قرمز

infer the rest قانون ـ فقه : قس عليهذا

infer from this قانون ـ فقه : قس عليهذا

infer “بستن ،استنتاج کردن ،استنباط کردن ،پى بردن به ،(ز.ع ).حدس زدن ،اشاره کردن بر علوم مهندسى : استنباط کردن قانون ـ فقه : استنباط کردن”

infeoff صاحب ملک کردن ،تسليم کردن ،واگذار کردن

i went that instant در همان ان رفتم