ترجمه کلمه instinct with force

instinct with force داراى زور،نيرو يافته

ترجمه کلمه instinct

instinct “غريزه ،شعور حيوانى ،هوش طبيعى جانوران روانشناسى : غريزه”

instilment ريزش و تلقين تدريجى

instillation ريزش تدريجى

instill doubts into one’s mind قانون ـ فقه : القاى شبهه کردن

instill )instil(چکاندن ،چکه چکه ريختن ،کم کم تزريق کردن ،اهسته القاء کردن ،کم کم فهماندن

instil(l) چکاندن ،چکه چکه ريختن ،کم کم تزريق کردن ،کم کم فهماندن ،کم کم تلقين کردن

instil doubts into one’s mind قانون ـ فقه : القاء شبهه کردن

ice berg “کوه يخ علوم نظامى : ادم بى عاطفه”

instil )instill(چکاندن ،چکه چکه ريختن ،کم کم تزريق کردن ،اهسته القاء کردن ،کم کم فهماندن