فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
integrator “ايجاد کننده ائتلاف يا انضمام شيمى : انتگرال گير”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه integration
integration “يکى کردن و بهم پيوستن ،ائتلاف ،انضمام ،يکپارچگى ،اتحاد عناصر مختلف اجتماع کامپيوتر : مجتمع سازى قانون ـ فقه : پيوستگى اجزاء شيمى : انتگرال گيرى روانشناسى : يکپارچگى زيست شناسى : يکپارچگى”
Read More »ترجمه کلمه integrating wattmeter
integrating wattmeter الکترونيک : واتسنج کل
Read More »ترجمه کلمه integrating recorder
integrating recorder شيمى : ثبات انتگرالى
Read More »ترجمه کلمه ice point
ice point “شيمى : نقطه يخ علوم هوايى : دماى تعادل مخلوط اب و يخ در فشار استاندارد”
Read More »ترجمه کلمه integrating meter
integrating meter الکترونيک : سنجه کل
Read More »ترجمه کلمه integrating instrument
integrating instrument الکترونيک : سنجه کل
Read More »ترجمه کلمه integrating filter
integrating filter الکترونيک : صافى جمع کننده
Read More »ترجمه کلمه integrated training
integrated training علوم نظامى : اموزش توام
Read More »ترجمه کلمه integrated staff
integrated staff “ستاد توام ،ستاد يکپارچه علوم نظامى : ستاد التقاطى”
Read More »