intercolumniation “فاصله گذارى بين ستونها معمارى : دهنه بين ستونها بر حسب قطر ستون”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه intercolumnar
intercolumnar واقع در ميان دو ستون
Read More »ترجمه کلمه intercolonial
intercolonial معمول در ميان مستعمرات
Read More »ترجمه کلمه intercollegiate
intercollegiate وابسته بکالج ها،(در مورد مسابقات )بين کالجهاى مختلف ،بين دانشکده ها
Read More »ترجمه کلمه intercoastal
intercoastal “رفت و امد داخل مملکتى علوم نظامى : درون ساحلى درون مرزى”
Read More »ترجمه کلمه interclude
interclude بستن ،بند اوردن ،قطع کردن
Read More »ترجمه کلمه intercipient
intercipient راه بند،جلو گير
Read More »ترجمه کلمه intercililary
intercililary واقع در ميان ابروها
Read More »ترجمه کلمه interchart
interchart “در داخل نقشه علوم نظامى : در روى نقشه”
Read More »ترجمه کلمه interchangeably
interchangeably بطور قابل معاوضه ،بطور تبادل پذير،چنانکه بتوان بحاى يکديگربکاربرد
Read More »