فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
intercurrent در ميان اينده ،مداخله کننده ،درميان چيزهاى ديگر رخ دهنده ،تداخل کننده
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه intercurreace
intercurreace در ميان امدن ،مداخله وقوع درميان ورود يک ناخوشى در ناخوشى ديگر
Read More »ترجمه کلمه intercultural
intercultural وابسته به فرهنگ دو کشور،بين فرهنگى
Read More »ترجمه کلمه intercrystalline corrosion
intercrystalline corrosion علوم هوايى : خوردگى کريستالى
Read More »ترجمه کلمه intercross
intercross از هم گذشتن ،تقاطع کردن ،جفت گيرى
Read More »ترجمه کلمه intercourse
intercourse “مقاربت ،اميزش ،مراوده ،معامله ،داد و ستد روانشناسى : اميزش”
Read More »ترجمه کلمه icefall
icefall ابشار يخى ،توده يخ غلتان
Read More »ترجمه کلمه intercostal
intercostal (تش ).واقع در ميان دنده ها،واقع در بين رگبرگها
Read More »ترجمه کلمه intercorrelation
intercorrelation “همبستگى متقابل روانشناسى : همبستگى بين چند متغير بازرگانى : وابستگى درونى”
Read More »ترجمه کلمه interconvertible
interconvertible قابل تبديل
Read More »