فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
interjectory در ميان اورده ،در ميان انداخته ،معترضه ،صوت دار
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه interjectionally
interjectionally بطور معترضه ،بصورت حرف ندايا صوت
Read More »ترجمه کلمه interjectional
interjectional معترضه ،اصواتى ،ندايى
Read More »ترجمه کلمه iceneumon
iceneumon نمس ،موش مصرى ،موش فرعون ،يکجور پرده بال انگلى ) در اين ¹¹
Read More »ترجمه کلمه interjection
interjection (د ).حرف ندا،صوت ،اصوات
Read More »ترجمه کلمه interject
interject در ميان اوردن ،بطور معترضه گفتن ،(م.ل ).در ميان انداختن ،در ميان امدن ،مداخله کردن
Read More »ترجمه کلمه interjacent
interjacent در ميان واقع شونده ،ميانى ،در ميان افتاده
Read More »ترجمه کلمه interjacency
interjacency ميان بودن ،وقوع در ميان
Read More »ترجمه کلمه interiorly
interiorly از درون ،از داخل ،باطنا
Read More »ترجمه کلمه interiority
interiority درونى بودن
Read More »