ichnite )ichnolite(سنگواره جاى پا،اثر پاى فسيل شده
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه interlock (to)
interlock (to) “در هم انداختن معمارى : در هم گير کردن”
Read More »ترجمه کلمه interlock
interlock “وسيله حفاظتى که از تداخل دستگاه يا عمليات با ديگرى ممانعت به عمل مى اورد همبند شدن ،متصل شدن ،اتصال دادن تزويج شدن ،بلوکه شدن ،قفل شدن ،مسدود شدن بلوکه ،سد،بهم پيوستن ،در هم گير کردن ،بهم ارتباط داشتن ،بهم قفل کردن ،درهم بافتن ،بهم پيچيدن علوم مهندسى : قفل کامپيوتر : همبند کردن”
Read More »ترجمه کلمه interlocate
interlocate در ميان گذاردن
Read More »ترجمه کلمه interlink
interlink بهم پيوستن ،مسلسل کردن ،بهم جفت کردن
Read More »ترجمه کلمه interlining
interlining استر لفافى ،استرتو
Read More »ترجمه کلمه interlineation
interlineation در ميان سطر نويسى
Read More »ترجمه کلمه interlinear
interlinear مدرج در ميان سطور،داراى ميان نويسى
Read More »ترجمه کلمه interline
interline “در ميان سطرها نوشتن ،استر گذاشتن قانون ـ فقه : بين سطور نوشتن”
Read More »ترجمه کلمه interlination
interlination “الحاقات بين سطور قانون ـ فقه : نوشتن بين سطور”
Read More »