intermittence مکث ،فاصله ،نوبت ،تناوب
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه intermit
intermit “قطع کردن ،گسيختن ،موقتا تعطيل کردن ،نوبت داشتن ،نوبت شدن علوم مهندسى : گسيختن”
Read More »ترجمه کلمه intermissive
intermissive باخوردار،متناوب
Read More »ترجمه کلمه intermission
intermission “تنفس( بمعنى زنگ تنفس يا فاصله ميان دو پرده نمايش )باد خور،غير دائم ،نوبه اى ،تنفس دار روانشناسى : فاصله عود”
Read More »ترجمه کلمه intermingle
intermingle با هم اميختن ،با هم مخلوط کردن ،ممزوج کردن
Read More »ترجمه کلمه interminate
interminate بى پايان
Read More »ترجمه کلمه interminably
interminably بطور پايان ناپذير،چنانکه تمام نشود،بطور بسيار دراز
Read More »ترجمه کلمه ichthyic
ichthyic وابسته به ماهى ،ماهى وار
Read More »ترجمه کلمه interminableness
interminableness پايان ناپذيرى ،درازى زياد
Read More »ترجمه کلمه interminable
interminable پايان ناپذير،تمام نشدنى ،بسيار دراز
Read More »