ترجمه کلمه internal stored program

internal stored program کامپيوتر : برنامه ذخيره شده به صورت داخلى

ترجمه کلمه internal storage

internal storage “حافظه داخلى علوم مهندسى : حافظه ى داخلى کامپيوتر : انباره داخلى”

internal sort “جور کردن داخلى ،مرتب کردن درونى کامپيوتر : مرتب سازى داخلى”

internal short circuit الکترونيک : کوتهمدارى داخلى

ichthyophagous ماهيخوار،تغذيه کننده از ماهى

internal shield “غلاف داخلى ،زره درونى علوم مهندسى : زره داخلى”

internal security “تامين داخلى ،امنيت داخلى قانون ـ فقه : امنيت داخلى علوم نظامى : عمليات ضد شورشى”

internal secretion هورمون ،ترشح درونى

internal saphenous vein سياهرگ ياوريد صافن

internal ruling قانون ـ فقه : نظامنامه داخلى