interpolation “تناسب ،درونيابى ،ميانگيرى ،انترپولاسيون ،ميان يابى( در روى نقشه يا در محاسبات)،درون يابى ،الحاق ،درج عمران : ميان يابى معمارى : درون گيرى شيمى : درون يابى روانشناسى : براورد درونى ورزش : درونيابى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه interpolate
interpolate “دخل و تصرف در سند،در ميان عبارات ديگر جا دادن ،داخل کردن قانون ـ فقه : با عبارت تازه تحريف کردن شيمى : درون يابى کردن”
Read More »ترجمه کلمه interpolar
interpolar واقع در ميان دو قطب پيل الکتريکى
Read More »ترجمه کلمه interpleader
interpleader محاکمه اى که بموجب ان دو کس ناگزير ميشونداز اينکه…. خاتمه دهند
Read More »ترجمه کلمه interplead
interplead پيش از اقامه دعوا بر کسى با هم دعواى حقوقى را خاتمه دادن
Read More »ترجمه کلمه interplay
interplay “ناثير و تاثر،اثر متقابل ،فعل و انفعال زيست شناسى : کار و کرد”
Read More »ترجمه کلمه iconium
iconium قونيه
Read More »ترجمه کلمه interplant
interplant کاشتن درختهاى جوان بين درختان ديگر
Read More »ترجمه کلمه interplanetary spaces
interplanetary spaces فضاهاى ميان سيارگان
Read More »ترجمه کلمه interplanetary
interplanetary واقع در بين سيارات ،بين الکواکب
Read More »