ترجمه کلمه inthrall

inthrall بعدا پرسيده شود

ترجمه کلمه intevener

intevener بازرگانى : مداخله کننده

intestinovesical وابسته بروده و ابدان

intestiniform روده اى شکل

intestine (معمولا بصورت جمع )روده ،امعاء،(مج ).درونى

ictus سکته ،ضرب ،ضربان ،تپش ،حمله ناگهانى بيهوشى

intestinal “روده اى ،امعايى ،روده دار روانشناسى : روده اى”

intestate death قانون ـ فقه : موت بدون وصيت

intestate “بدون وصيت ،متوفاى بى وصيت ،فاقد وصيت نامه قانون ـ فقه : کسى که بدون وصيت مى ميرد،کسى که پيش از وصيت کردن فوت کرده است”

intestacy “نداشتن وصيت نامه قانون ـ فقه : فوت پيش از وصيت”