ترجمه کلمه ideally

ideally “بطوريکه فقط بتوان تصور کرد،تصورا””،مطابق ارزو و يا کمال مطلوب”

ترجمه کلمه invisible

invisible “نامرئى ،ديده نشدنى ،ناپديد،غير مرئى ،نا معلوم بازرگانى : نامرئى”

invisibility ناپديدى ،نامريى بودن

inviscid “لزج ،چسبناک معمارى : بدون لزوجت علوم هوايى : روان”

inviscate در چسب گرفتار کردن ،با چيزچسبناک اميختن

inviscade معمارى : با چسب اميختن

invious بى راه ،بى جاده

inviolately بطور نقض نشده ،بطور مصون ،با مصونيت ،چنانکه بى حرمت نشده باشد

inviolate “نقض نشده ،غصب نشدنى ،معتبر،تجاوز نشده ،مصون قانون ـ فقه : درست”

inviolacy motive روانشناسى : انگيزه ايراد گريزى