ترجمه کلمه if he goes

if he goes اگر او ميرود( يا برود)،(اگاهى : ۱ فعل شرطى در سوم شخص مفرد)

ترجمه کلمه if he be

if he be اگر او باشد

if conj اگر،چنانچه ،هر گاه ،هر وقت ،اى کاش ،کاش

i cannot manage him حريف او نميشوم

if any اگر باشد،اگر داشته باشد

if and when هر گاه

if a rings اگر کسى تلفن کرد

if “ايا،خواه ،هرگاه ،هر وقت ،اى کاش ،کاش ،اگر،چنانچه ،(مج).شرط،حالت ،تصور،بفرض کامپيوتر : فرمانIF ”

iekke ورزش : شانه ها

ieeecs کامپيوتر : Electronics Engineers Computer Society Institute of Electrical and