landing “اسکله ،ورود به خشکى ،پياده شدن به ساحل فرود هواپيما،ورود بخشکى ،فرودگاه هواپيما،بزمين نشستن هواپيما،پاگردان معمارى : پاگرد ورزش : فرود ژيمناست به زمين علوم هوايى : فرود علوم نظامى : نشستن هواپيما”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه landholder
landholder “مستاجر،ملاک ،صاحب ملک ،اجاره دار،زمين دار قانون ـ فقه : موجر”
Read More »ترجمه کلمه landgravine
landgravine لقب برخى از شاهزادگان المانى است
Read More »ترجمه کلمه landgrave
landgrave لقب برخى از شاهزادگان المانى کنت زمين همان است
Read More »ترجمه کلمه landform
landform تغييرات سطح زمين در اثر عوامل طبيعى
Read More »ترجمه کلمه landfall n
landfall n ورود بخشکى ،ديدار خشکى ،زمينى که ناگهان بميراث کسى درايد
Read More »ترجمه کلمه landfall
landfall “بويه خارجى ،ورود بخشکى ،ديدار خشکى ،املاک واراضى موروثى( غير منتظره)،ريزش زمين علوم نظامى : ديدن خشکى علوم دريايى : ديدن خشکى”
Read More »ترجمه کلمه lander
lander علوم هوايى : فضاپيمايى که ميتواند به ارامى روى سطح سياره موردنظر بنشيند
Read More »ترجمه کلمه landed weight
landed weight بازرگانى : وزن کالا هنگام تخليه
Read More »ترجمه کلمه landed terms
landed terms بازرگانى : قيمت کالا به شرط تخليه در مقصد
Read More »