ترجمه کلمه laspe from duty

laspe from duty قانون ـ فقه : ترک وظيفه

ترجمه کلمه lasker’s defence

lasker’s defence ورزش : دفاع لاسکر در گامبى وزير شطرنج

lashongs فراوانى ،بسيار،وفور،کفايت

lashless بى مژگان

lashkar گروهى از قبايل هندى که مسلح باشند

lashings “بارپيچها،اتصالات علوم نظامى : نوارهاى بارپيچى طنابها”

keep on at a person کسى را با سرزنش و تقاضاهاى پى درپى بستوه اوردن

lashing “جهازبندى بار،باربندى ،بارپيچى ،شلاق زنى علوم مهندسى : نگهدارنده بازرگانى : تسمه کشى بار علوم نظامى : طناب پيچ کردن نوار پيچى”

lasher n ابى که از روى سديابندى روان ميشود،بند،سد،شلاق زننده ،طنزگو

lash vt شلاق زدن ،زدن ،هجو کردن ،سرزنش کردن ،انداختن ،با تسمه بستن ،بستن