lineman’s plier علوم مهندسى : انبردست مسئول خط
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه lineman
lineman “سيم کشى هوايى ،خط نگهدار،مدافع يامهاجم روى خط( فوتبال امريکايى)،سيم بان ،سيم کش هوايى ،بازرس خط اهن ،(در فوتبال )بازيکن خط جلو علوم مهندسى : بازرس خط اهن الکترونيک : سيمبان ورزش : مدافع يامهاجم روى خط علوم نظامى : سيم کش”
Read More »ترجمه کلمه lined well
lined well عمران : چاهى که ديواره ان با سنگ پوشش شده باشد
Read More »ترجمه کلمه lined photomap
lined photomap علوم نظامى : نقشه عکسى ميزان شده يا تنظيم شده
Read More »ترجمه کلمه linecut
linecut (درچاپ )صفحه چاپى که فقط روى ان خط کشى شده باشد وبراى خط کشى کاغذ وغيره بکارميرود و line block و line engravingنيز ناميده ميشود
Read More »ترجمه کلمه linebreeding
linebreeding بهنژادى ،پرورش نژاد انسان يا حيوان درجهت يا هدف معينى( براى تقويت خصوصيات موردنظر)
Read More »ترجمه کلمه linebreed
linebreed اصلاح نژادى کردن ،بهنژاد کردن
Read More »ترجمه کلمه lineball
lineball “توپ روى خط( داخل) ورزش : توپى که روى خط مى افتد و قبول نيست ،داخل”
Read More »ترجمه کلمه lineation
lineation خط کشى ،ترسيم خط،خط گذارى
Read More »ترجمه کلمه keyword
keyword “کلمه کليدى ،واژه کليدى کامپيوتر : کليدواژه”
Read More »