luminescent center الکترونيک : هسته لومينسانس
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه luminescent
luminescent “شب تاب ،درخشان ،تابناک شيمى : لومينسان”
Read More »ترجمه کلمه luminescence threshold
luminescence threshold الکترونيک : استانه لومينسانس
Read More »ترجمه کلمه luminescence
luminescence “فروزندگى ،تابناکى ،(فيزيک )پديده نورافشانى جسمى پس از قرار گرفتن درمعرض تابش اشعه ،شب تابى الکترونيک : لومينسانس معمارى : روشن تابى شيمى : لومينانس علوم هوايى : تابناکى”
Read More »ترجمه کلمه kinematical
kinematical جنبشى ،وابسته به جنبش شناسى ،سينمايى
Read More »ترجمه کلمه luminesce
luminesce پرتو افکندن ،ساطع شدن
Read More »ترجمه کلمه lumine
lumine (ک ).روشن کردن ،درخشان کردن ،نورانى کردن ،منور کردن
Read More »ترجمه کلمه luminated ceiling
luminated ceiling معمارى : سقف نورافشان
Read More »ترجمه کلمه luminary
luminary “جسم روشن ،جرم اسمانى ،جرم نورافکن اسمانى ،ادم نورانى ،پر فروغ ،شخصيت تابناک علوم مهندسى : نورانى”
Read More »ترجمه کلمه luminance decay
luminance decay کامپيوتر : کم شدن روشنايى
Read More »