knock-out ناتوان سازنده ،زمين زن ،بيرون انداز
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه knock one on the head
knock one on the head مشت بر کله کسى زدن
Read More »ترجمه کلمه kappa effect
kappa effect روانشناسى : اثر کاپا
Read More »ترجمه کلمه knock on the head
knock on the head خنثى کردن ،باطل کردن ،نقش بر اب کردن
Read More »ترجمه کلمه knock-on
knock-on “بلند شدن توپ از زمين از ضربه دست بازيگر( رگبى) ورزش : بلند شدن توپ از زمين از ضربه دست بازيگر”
Read More »ترجمه کلمه knock off
knock off “ختم کردن کار،دست از کار کشيدن از کار انداختن ،دست کشيدن از،ازکار دست کشيدن ،مردن ،کشتن علوم نظامى : از پا انداختن”
Read More »ترجمه کلمه knock-knees
knock-knees زانوى کج
Read More »ترجمه کلمه knock kneed
knock kneed داراى زانوى کج ،داراى حرکت کج ومعوج ،شل ،فالج ،خشن
Read More »ترجمه کلمه knock knee
knock knee کجى زانو به درون دراثر مرض يا نرسيدن موادغذايى
Read More »ترجمه کلمه knock in
knock in فرو کردن
Read More »