mediator “واسطه ،ميانجى ،دلال قانون ـ فقه : ميانجى روانشناسى : ميانجى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه mediative
mediative )mediatory(وابسته به ميانجى گرى
Read More »ترجمه کلمه mediation
mediation “وساطت کردن ،واسطه گرى ،ميانجيگرى ،وساطت قانون ـ فقه : وساطت ،good offices روانشناسى : ميانجيگرى کردن بازرگانى : دلالى”
Read More »ترجمه کلمه mediately
mediately با داشتن وسيله ،يا واسطه ،بطور ناراسته ،بطور غير مستقيم
Read More »ترجمه کلمه mediate
mediate ميانى ،وسطى ،واقع درميان ،غير مستقيم ،ميانجى گرى کردن ،وساطت کردن ،پابميان گذاردن ،درميان واقع شدن
Read More »ترجمه کلمه mediastinum
mediastinum ميان پرده ،قاسم الصدر
Read More »ترجمه کلمه mediastinal emphsema
mediastinal emphsema “اسيب رسيدن به قلب و ريه در موقع خروج هوا از ريه( غواصى) ورزش : اسيب رسيدن به قلب و ريه در موقع خروج هوا از ريه”
Read More »ترجمه کلمه mediant
mediant (موسيقى کليسايى )يکى از الحان سرود کليسايى که حد فاصل بين اهنگ طبيعى صدا واوج صدا است ،(در موسيقى جديد )سومين گام واقع بين نت پنجم ومايه نما
Read More »ترجمه کلمه median line
median line علوم هوايى : ميانه
Read More »ترجمه کلمه median lethal dose
median lethal dose “دوز متوسط کشنده علوم نظامى : دوز متوسط اتمى”
Read More »