meet pallmok ورزش : زير ساعد
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه meet of approval of
meet of approval of قانون ـ فقه : به تصويب ….. رسيدن
Read More »ترجمه کلمه meet joomeok
meet joomeok ورزش : زير مشت
Read More »ترجمه کلمه meet half way
meet half way مدارا کردن ،مصالحه کردن ،سازش کردن
Read More »ترجمه کلمه meet for a man
meet for a man در خور مرد،شايسته است که
Read More »ترجمه کلمه meet
meet “پرداختن ،ديدار،مطابق شرايط بودن ،تصادم کردن با دشمن درخور بودن ، :)vi.& vt.(برخورد کردن ،يافتن ،معرفى شدن به ،ملاقات کردن ،مواجه شدن ،تقاطع کردن ،پيوستن ، :)adj.&n.(جلسه ،نشست گاه ،درخور،مناسب ،دلچسب ،شايسته ،مقتضى ،تقاطع ،اشتراک قانون ـ فقه : سازش کردن بازرگانى : مطابقت کردن ورزش : مسابقه علوم نظامى : درخور”
Read More »ترجمه کلمه meerschaum
meerschaum (مع ).هيدروسيليکات منيزيم ،سرچپق ياسرقليانى که ازاين سنگ ساخته ميشود،کف دريا
Read More »ترجمه کلمه magnaimous
magnaimous بلند نطر،بزرگوار،راد
Read More »ترجمه کلمه meerscham
meerscham کف دريا،يکجور گل نرم ،چپق ،پاپيپى که از اين گل ميسازنند
Read More »ترجمه کلمه meekness
meekness فروتنى ،خونسردى ونرمى
Read More »