فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
monogyny “يک زنى ،يک جفت گيرى ،يک زن گيرى ،داشتن يک زن قانون ـ فقه : يک زن گزينى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه monogynous
monogynous تک گزين
Read More »ترجمه کلمه monographist
monographist نويسنده شرح مفصل در باره يک موضوع
Read More »ترجمه کلمه monograph
monograph “تک نگارى ،ويژه نگاشت ،رساله درباره يک موضوع ،امضاء با يک حرف ،تک پژوهش شيمى : تک نگار روانشناسى : رساله”
Read More »ترجمه کلمه magnetic tape control
magnetic tape control علوم مهندسى : کنترل نوار مغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه monogrammatic
monogrammatic داراى رمز حروفى ،رمزى
Read More »ترجمه کلمه monogram
monogram طغرا،امضاى هنر پيشگى
Read More »ترجمه کلمه monoglot
monoglot يک زبان دان
Read More »ترجمه کلمه monogenism
monogenism عقيده باينکه همه تژادهاى ادمى از يک تخم هستند
Read More »ترجمه کلمه monogenic
monogenic داراى يک ريشه واصل ،داراى ريشه واصل مشترک ،بوجود امده از يک پدر ومادر
Read More »