move along عقب برويد،عقبتر برويد
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه magneto ohmmeter
magneto ohmmeter علوم مهندسى : ميگر براى سنجش مقاومت
Read More »ترجمه کلمه move
move “کپى کردن اطلاعات از يک مکان حافظه در حافظه اصلى به مکان ديگر،تغيير دادن انتقال دادن ،حرکت کردن تکان خوردن ،پيش رفتن ،اسباب کشى کردن تکان ،حرکت فريبنده ،جنبيدن ،تکان دادن ،حرکت دادن ،بجنبش دراوردن ،بازى کردن ،متاثر ساختن ،جنبش ،تکان ،اقدام ،(دربازى )نوبت حرکت يابازى ،بحرکت انداختن ،وادار کردن ،تحريک کردن ،پيشنهاد کردن ،تغيير مکان ،حرکت کردن ،نقل ...
Read More »ترجمه کلمه movably
movably چنانکه بتوان تکان داد،بطورچنبش پذير
Read More »ترجمه کلمه movables
movables قانون ـ فقه : مال منقول
Read More »ترجمه کلمه movableness
movableness جنبش پذيرى ،قابليت حرکت ،نابرجايى ،منقوليت ،منقول ،نابرجا،گردش دار
Read More »ترجمه کلمه movable support
movable support “تکيه گاه متحرک عمران : تکيه گاه قابل انتقال”
Read More »ترجمه کلمه movable scaffold
movable scaffold معمارى : چوب بست باز شو
Read More »ترجمه کلمه movable property
movable property قانون ـ فقه : مال منقول
Read More »ترجمه کلمه movable head
movable head با نوک متحرک
Read More »