ترجمه کلمه mumbler

mumbler من من کننده ،کسيکه اهسته وناشمرده سخن ميگويد

ترجمه کلمه mumble

mumble زير لب سخن گفتن ،من من کردن

magyar اهل مجارستان

mum’s the word اين سخن فاش کردنى نيست ،اين حرف را بايد پنهان داشت

mum مادر،خاموشى ،سکوت ،شخص خاموش ،ساکت بودن

multure (دراسياب ) مزد جنسى

multuphase current علوم مهندسى : جريان چند فازه

multungulate (جانورى ) که بيش از دو سم دارد

multocular بسيار چشم ،مختصر و مفيد،کوتاه و سودمند

multiway junction “تقاطع چند راه معمارى : همبر چند شاخه”