فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
mutiny “ياغيگرى ،ياغى گرى ،تمرد،سرکشى ،شورش کردن ،ياغى شدن قانون ـ فقه : تمرد،شورش کردن”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه mutinous
mutinous “ياغى قانون ـ فقه : متمرد”
Read More »ترجمه کلمه muting
muting “شورش در روى ناو،شورش علوم مهندسى : ميرايى علوم نظامى : بيدارباش”
Read More »ترجمه کلمه mutineer
mutineer “شخص ياغى ،شخص متمرد،سرباز ياغى قانون ـ فقه : متمرد”
Read More »ترجمه کلمه maieutics
maieutics فن زنده کردن فکر نهايى شخص بوسيله پرسش و پاسخ
Read More »ترجمه کلمه mutilator
mutilator برنده ،قطع کننده ،ناقص ،حذف کننده
Read More »ترجمه کلمه mutilation table
mutilation table “جدول بارگيرى پيش بينى شده علوم نظامى : جدول راهنماى بارگيرى خودروها”
Read More »ترجمه کلمه mutilation
mutilation قطع عضو،تحريف ،معيوب سازى ،نقص
Read More »ترجمه کلمه mutilateral agreement
mutilateral agreement بازرگانى : موافقت چند جانبه
Read More »ترجمه کلمه mutilated
mutilated ناقص ( شده ) اندام بريده ،مغلوط،غلط،تحريف شده
Read More »