nominated “نامزد کردن قانون ـ فقه : کانديدا کردن”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه nominate
nominate “کانديد کردن ،ناميدن ،معرفى کردن ،نامزد کردن ورزش : تعيين اسب براى شرکت در مسابقات اينده”
Read More »ترجمه کلمه nominally
nominally “اسما””،بصورت ظاهر”
Read More »ترجمه کلمه nominalism
nominalism “فلسفه صورى روانشناسى : اسم گرايى”
Read More »ترجمه کلمه nominal weapon
nominal weapon علوم نظامى : جنگ افزار هسته اى که قدرت ان ¹ ۲کيلو تن باشد
Read More »ترجمه کلمه nominal wage
nominal wage بازرگانى : مزد اسمى
Read More »ترجمه کلمه narrow edged hoe
narrow edged hoe معمارى : تيشه دم قلم
Read More »ترجمه کلمه nominal voltage
nominal voltage الکترونيک : ولتاژ اسمى
Read More »ترجمه کلمه nominal value
nominal value “بهاى اسمى ،ارزش اسمى ،قيمت اسمى ،سهمى ،قيمت واقعى سهم که روى ان نوشته شده قانون ـ فقه : قيمت اسمى بازرگانى : ارزش اسمى ورزش : مقدار اسمى”
Read More »ترجمه کلمه nominal size
nominal size “علوم مهندسى : اندازه نامى معمارى : اندازه اسمى”
Read More »