operating slide “دستگاه الات متحرک تيربار علوم نظامى : الات متحرک يا قسمتهاى خوراک دهنده”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه oblique section
oblique section “برش اريب ،مقطع اريب عمران : مقطعى که بوسيله صفحه اريب جسم را برش بدهد معمارى : مقطع مايل”
Read More »ترجمه کلمه operating signal
operating signal “سيگنال دستگاه علوم نظامى : چانل موجود در دستگاه امواج ارسالى”
Read More »ترجمه کلمه operating-room
operating-room اطاق عمل
Read More »ترجمه کلمه operating ratio
operating ratio “نرخ عملياتى کامپيوتر : نسبت عملياتى علوم نظامى : نسبت کارکرد موتور يا ناو”
Read More »ترجمه کلمه operating program
operating program “برنامه اجرايى علوم نظامى : برنامه عمليات”
Read More »ترجمه کلمه operating profit
operating profit “سود ناخالص بازرگانى : سود عملياتى”
Read More »ترجمه کلمه operating point
operating point معمارى : نقطه کار
Read More »ترجمه کلمه operating personnel
operating personnel “پرسنل فعال علوم نظامى : افرادى که با يک دستگاه کار مى کنند يا قسمتى را به کار مى اندازند”
Read More »ترجمه کلمه operating panel
operating panel علوم مهندسى : تابلوى عملکرد
Read More »