offset method علوم نظامى : روش استفاده از خط سرى در نشان دادن نقاط روى نقشه
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه oak
oak (گ.ش ).بلوط،چوب بلوط
Read More »ترجمه کلمه offset of one obligation against another
offset of one obligation against another قانون ـ فقه : تهاتر حاصل شدن بين دو دين يا دو تعهد
Read More »ترجمه کلمه orsat apparatus
orsat apparatus شيمى : دستگاه رسا
Read More »ترجمه کلمه offset plottin
offset plottin علوم نظامى : روش استفاده از تصحيحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
Read More »ترجمه کلمه offset point
offset point علوم نظامى : در رهگيرى هوايى نقطه نشانى است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعيين و هواپيماى رهگير به سمت هدف هدايت مى شود
Read More »ترجمه کلمه orrive at a conclusion
orrive at a conclusion قانون ـ فقه : اتخاذ تصميم کردن
Read More »ترجمه کلمه offsets
offsets عمران : برامدگى يا فرورفتگى هائى که براى دربرگرفتن قسمتهاى ديگر ساختمان پيش بينى مى شود
Read More »ترجمه کلمه orris root
orris root بيخ بنفشه ،ريشه بنفشه
Read More »ترجمه کلمه offshoot
offshoot شاخه نورسته ،جوانه ،ترکه ،فرع ،انشعاب ،شعبه ،مشتق
Read More »