فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
off to a point باريک شده نوک پيداميکند
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه osteoma
osteoma ورم استخوان
Read More »ترجمه کلمه off went his hat
off went his hat کلاهش پرت شد،يادر ( جاى دورى افتاد)
Read More »ترجمه کلمه osteology
osteology استخوان شناسى
Read More »ترجمه کلمه off white
off white رنگ زرد کمرنگ يا کرم نزديک رنگ سفيد
Read More »ترجمه کلمه osteologist
osteologist استخوان شناس
Read More »ترجمه کلمه off wing
off wing ورزش : محل بازيگر گوش
Read More »ترجمه کلمه osteologic
osteologic وابسته به استخوان شناسى
Read More »ترجمه کلمه off with his head
off with his head سرش را از تن جدا کنيد
Read More »ترجمه کلمه osteoid
osteoid استخوان وار،استخوان مانند،استخوانى
Read More »