ترجمه کلمه outland

outland زمين هاى خارج از محوطه ملک ،دور افتاده

ترجمه کلمه octagonal

octagonal “علوم مهندسى : هشت گوشه عمران : هشت ضلعى”

outkick ورزش : تندتر از رقيب دويدن

octahedral “داراى هشت سطح علوم مهندسى : هشت ضلعى شيمى : هشت وجهى”

outjockey فرارسيدن ،در رسيدن ،پوشاندن ،گول زدن ،خطاکردن ،تندرفتن ،جستن بر

octahedral holes شيمى : حفره هاى هشت وجهى

outing گردش بيرون شهر،تفرج ،وابسته به گردش يا سفر کوتاه

octahedron “جسم هشت سطحى معمارى : هشت وجهى شيمى : هشت وجهى”

obstinacy “تمرد،خيره سرى ،سرسختى ،لجاجت قانون ـ فقه : تمرد علوم نظامى : لجاجت”

octal “هشت هشتى کامپيوتر : هشت هشتى”