outplay “در بازى پيش افتادن بر،در مسابقه جلو افتادن از ورزش : بازى بهتر از حريف”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه ocellus
ocellus چشمک ،چشم ريز،چشم حشره ،حلقه رنگى ،خال رنگى که مانند چشم باشد
Read More »ترجمه کلمه outpensioner
outpensioner کسيکه از بنگاهى وظيفه ميگيدرولى در انجابودباش ندارد
Read More »ترجمه کلمه ocelot
ocelot (ج.ش ).پلنگ راه راه امريکايى)Felis pardalis(
Read More »ترجمه کلمه ocher
ocher ” )ochre(خاک سرخ ،با گل اخرى رنگ کردن شيمى : گل اخرا”
Read More »ترجمه کلمه outpatient
outpatient “مريض سرپايى ،بيمار سرپايى بيمارستان روانشناسى : بيمار سرپايى علوم نظامى : مريض غير بسترى”
Read More »ترجمه کلمه ochlocracy
ochlocracy “حکومت توده خلق قانون ـ فقه : حکومت عامه يا گروهى از مردم”
Read More »ترجمه کلمه outpart
outpart قسمت بيرونى يا دوردست
Read More »ترجمه کلمه ochlophobia
ochlophobia روانشناسى : ازدحام هراسى
Read More »ترجمه کلمه outpace
outpace تندتر گام زدن از،تندتر قدم زدن از،پيش افتادن از
Read More »