overwind بيش از اندازه کوک کردن ،زياد پيچيدن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه overall consumption
overall consumption بازرگانى : مصرف کل
Read More »ترجمه کلمه overwork
overwork کار زياد کردن ،خسته کردن ،به هيجان اوردن ،زياد کار کردن ،خود را خسته ،کردن
Read More »ترجمه کلمه overall
overall “رويهم رفته ،کل ،بالاپوش ،لباس کار،رويهمرفته ،شامل همه چيز،همه جا،سرتاسر معمارى : کلى بازرگانى : جمع علوم هوايى : کل”
Read More »ترجمه کلمه overwrite
overwrite “جانويسى کردن ،روى چيزى نوشتن ،بالاى محلى نوشتن ،دومرتبه نوشتن ،باپرداخت موافقت کردن ،زياد نوشتن ،جاى نوشت ،جاى نوشتن کامپيوتر : جاى نوشتن”
Read More »ترجمه کلمه overage
overage کم رشد کرده ،سن عادى را،گذرانده
Read More »ترجمه کلمه occasionally
occasionally گهگاه ،گاه و بيگاه ،بعضى از اوقات
Read More »ترجمه کلمه overactive
overactive “فوق العاده فعال روانشناسى : فزون کار”
Read More »ترجمه کلمه overwrought
overwrought پر کار،کار برده ،تهيه شده از روى مهارت ،عصبى
Read More »ترجمه کلمه overact
overact در ايفاى نقش خود افراط کردن
Read More »