overburden “مواد رويى( بدون مصرف)،مصالح رويى ،بيش از حد بار کردن ،گران بار شدن ،بارگران معمارى : لايه سربار”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه overthwart
overthwart از اين سو به ان سو،از ميان ،از وسط،بطور مخالف ،با لحن مخالف ،رو برو
Read More »ترجمه کلمه overbuild
overbuild زياد ساختمان کردن در،بخشى از شهرکه زياد دران ساختمان کرده اند
Read More »ترجمه کلمه overtime
overtime “اضافه کار اضافه کارى ،وقت اضافى ،اضافه کارى ،اضافى ،بيش از وقت معين ،بطور اضافه ،اضافه کار علوم مهندسى : ساعت فوق العاده عمران : اضافه کار قانون ـ فقه : اضافه کار بازرگانى : ساعات اضافى ،اضافه کارى ورزش : وقت نامحدود پس از تساوى در امتياز ۱۴ براى کسب دو امتياز”
Read More »ترجمه کلمه overbrim
overbrim لبريزشدن از
Read More »ترجمه کلمه overtime pay
overtime pay قانون ـ فقه : مزد يا حقوق اضافه کارى
Read More »ترجمه کلمه overbreak
overbreak معمارى : خاکبردارى اضافه برنيمرخ
Read More »ترجمه کلمه overtimer
overtimer اضافه کار کن
Read More »ترجمه کلمه overboard
overboard در دريا،از کشتى بدريا،روى کشتى
Read More »ترجمه کلمه overtly
overtly اشکارا
Read More »