propitiation دلجويى ،فرونشاندن خشم وغضب ،استمالت
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه prolixity
prolixity “عبارت زايد،دراز نويسى ،اطناب ،پرگويى ،روده درازى قانون ـ فقه : بى ربط يا غيرلازم در اقرارنامه يا استشهاديه که ممکن است انرا از عداد دلايل خواهان خارج کند”
Read More »ترجمه کلمه propitiate
propitiate خشم را فرو نشاندن ،استمالت کردن ،تسکين دادن
Read More »ترجمه کلمه prolixly
prolixly ازروى دراز نفسى يا پرگويى ،با اطناب ،بطور خسته کننده
Read More »ترجمه کلمه propitiable
propitiable ارام کننده ،قابل تسکين ،استمالت پذير
Read More »ترجمه کلمه paratonic
paratonic از جنبش بازدارنده ،مانع رشد
Read More »ترجمه کلمه prolocutor
prolocutor سخنگو،متکلم( از جانب ديگرى)،خطيب
Read More »ترجمه کلمه propinquity
propinquity نزديکى ،خويشى ،شباهت ،قرابت ،مجاورت
Read More »ترجمه کلمه parched corn
parched corn گندم بريان ،گندم برشته
Read More »ترجمه کلمه prolog
prolog کامپيوتر : PROLO
Read More »