prolicide “کشتن اخلاف ،کشتن اولاد قانون ـ فقه : بچه کشى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه proponent
proponent “استدلال کننده ،توضيح دهنده ،طرفدار علوم نظامى : مقام مسئول اموال يا اجراى کار”
Read More »ترجمه کلمه proliferate
proliferate پربار شدن ،زياد شدن ،کثير شدن ،بسط وتوسعه يافتن
Read More »ترجمه کلمه propone
propone (اسکاتلند )پيشنهاد کردن ،ارائه دادن
Read More »ترجمه کلمه parathyroid glands
parathyroid glands روانشناسى : غده هاى پاراتيروئيد
Read More »ترجمه کلمه proliferation
proliferation “تکثير،ازدياد روانشناسى : تکثير علوم نظامى : سيستم گسترش اتمى يا گسترش توليد اتمى”
Read More »ترجمه کلمه parched with thirst
parched with thirst تشنه سوخته
Read More »ترجمه کلمه proliferous
proliferous تکثير شونده ،بارور شونده بوسيله پيازيا جوانه زنى وامثال ان ،قابل تکثير،شکوفا،پربار
Read More »ترجمه کلمه propolis
propolis ماده صمغى قهوه اى رنگى شبيه موم
Read More »ترجمه کلمه prolific
prolific پرزا،حاصلخيز،بارور،نيرومند،پرکار،فراوان
Read More »