preservice training روانشناسى : کاراموزى پيش از خدمت
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه push ball
push ball بازى که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
Read More »ترجمه کلمه preset
preset “از پيش تنظيم کردن ،خودکار،پيش تنظيم ،قبلا چيدن و قرار دادن ،قبلا مرتب کردن ،از پيش نشاندن کامپيوتر : از پيش تنظيم کردن علوم نظامى : از پيش تنظيم شده”
Read More »ترجمه کلمه push and pull lever
push and pull lever “اهرم دوبل علوم مهندسى : اهرم پوش پول”
Read More »ترجمه کلمه preset vector
preset vector علوم نظامى : دستگاه نشانه روى بمب خودکار دستگاه نشانه روى پيش تنظيم بمب
Read More »ترجمه کلمه parol arrest
parol arrest “جلب شفاهى ،توقيف شفاهى قانون ـ فقه : جلب و توقيف فردى که در حضور رئيس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومى شده است”
Read More »ترجمه کلمه preside
preside کرسى رياست را اشغال کردن ،رياست کردن بر،رياست جلسه را بعهده داشتن ،اداره کردن هدايت کردن ،سرپرستى کردن
Read More »ترجمه کلمه push along on
push along on راه خود را باعجله تعقيب کردن
Read More »ترجمه کلمه presidency
presidency “سرپرستى ،ولايت ،نظارت ،مقام يا دوره رياست جمهورى قانون ـ فقه : حوزه”
Read More »ترجمه کلمه push along forward
push along forward راه خود را باعجله تعقيب کردن
Read More »