prescriptive right قانون ـ فقه : حق مالکيت از طريق مرور زمان
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه put a fear
put a fear ترس راکناربگذاريد
Read More »ترجمه کلمه prescriptive right or title
prescriptive right or title حق مالکيت از راه مرورزمان
Read More »ترجمه کلمه put
put “قرار دادن ،مطرح کردن ،ارائه يا توضيح دادن ،تحميل کردن بر(با)to،عذاب دادن ،تقديم داشتن ،ارائه دادن ،دراصطلاح ياعبارت خاصى قراردادن ،ترجمه کردن ،تعبيرکردن ،عازم کارى شدن ،بفعاليت پرداختن ،بکاربردن ،منصوب کردن واداشتن ،ترغيب کردن ،متصف کردن ،فرض کردن ،ثبت کردن ،تعويض کردن ،انداختن ،پرتاب ،سعى ،مستقر کامپيوتر : گذاشتن قانون ـ فقه : پيش رفتن ورزش : پرتاب وزنه”
Read More »ترجمه کلمه preseason
preseason ورزش : مسابقه هاى پيش از اغاز فصل
Read More »ترجمه کلمه pustulous
pustulous کورک دار،کورکى ،بثورى
Read More »ترجمه کلمه preselect
preselect “قبلا انتخاب کردن علوم مهندسى : انتخاب کردن مقدماتى علوم نظامى : پيش بينى موضع کردن”
Read More »ترجمه کلمه pustule
pustule چرک دانه ،جوش چرک دار،کورک ،بثورات چرکى پوست
Read More »ترجمه کلمه preselection
preselection علوم مهندسى : انتخاب مقدماتى
Read More »ترجمه کلمه pustulation
pustulation کورک ،ايجاد جوش ،يا چرک دانه
Read More »