presageful نحس ،نا خجسته ،مشئوم ،شوم ،حاکى از فال بد
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه put out
put out تقلا کردن ،منتشرساختن ،ايجاد کردن ،تهيه کردن ،اشفته کردن ،رنجاندن ،برانگيختن ،از ساحل عازم شدن ،خاموش کردن
Read More »ترجمه کلمه presager
presager رسول ،خبر اورنده ،پيشگو
Read More »ترجمه کلمه put option
put option قانون ـ فقه : خيار بايع در مورد بالا بردن قيمت قبل از تسليم مبيع ارزش پول تنزل کند
Read More »ترجمه کلمه presanctified
presanctified قبلا تقديس شده( در عشاء ربانى)
Read More »ترجمه کلمه put one’s signature to
put one’s signature to قانون ـ فقه : امضا کردن
Read More »ترجمه کلمه presbyope
presbyope ( )presbyopia(درچشم پزشکى )شخص پيرچشم ،شخص دوربين
Read More »ترجمه کلمه put on your hat
put on your hat کلاهتان راسربگذاريد
Read More »ترجمه کلمه presbyopia
presbyopia “( )presbyope(درچشم پزشکى )شخص پيرچشم ،شخص دوربين روانشناسى : پيرچشمى”
Read More »ترجمه کلمه put on safety
put on safety “به ضامن کردن علوم نظامى : روى ضامن گذاشتن”
Read More »