ترجمه کلمه prepositor

prepositor مبصر،خليفه

ترجمه کلمه putlog

putlog )=putlock(تير وتخته روى تخته بندى ساختمان که معماران پا روى ان ميگذارند،کف چوب بست

prepossess قبلا بتصرف اوردن ،تحت تاثير عقيده يامسلکى قرار دادن ،قبلا تبعيض فکرى داشتن

putlock )=putlog(تير وتخته روى تخته بندى ساختمان که معماران پا روى ان ميگذارند،کف چوب بست

prepossessing کشنده ،جاذب ،مجذوب کننده ،جلب توجه کننده ،گيرنده ،جالب

puteal طوقه

prepossessingly بطور جالب يا جاذب ،چنانکه جلب توجه نمايد

putative father “پدر غير قانونى قانون ـ فقه : پدر غير شرعى کسى که بر حسب شياع محلى پدر يک طفل نامشروع است”

prepossession تصرف قبلى ،اشغال قبلى ،تمايل بيجهت ،تعصب

putative مشهور،قلمداد شده ،مفروض ،مورد قبول عامه