putt “ضربت توپ گلف نزديک سوراخ ،زدن توپ ورزش : ضربه براى انداختن به سوراخ”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه parallel clamp
parallel clamp معمارى : گيره پيچى موازى
Read More »ترجمه کلمه preparatory response
preparatory response روانشناسى : پاسخ مقدماتى
Read More »ترجمه کلمه preparatory school
preparatory school روانشناسى : اموزشگاه امادگى
Read More »ترجمه کلمه putt
putt “ضربت توپ گلف نزديک سوراخ ،زدن توپ ورزش : ضربه براى انداختن به سوراخ”
Read More »ترجمه کلمه preparatory students
preparatory students شاگردان تهيه يا مقدماتى
Read More »ترجمه کلمه preparatory to
preparatory to پيش از،در مقدمه
Read More »ترجمه کلمه putschist
putschist توطئه چى
Read More »ترجمه کلمه prepare
prepare “تهيه کردن ،اماده کردن ،تدارک ديدن ،پستاکردن ،مهيا ساختن ،مجهز کردن ،اماده شدن ،ساختن علوم مهندسى : ساختن ترکيب کردن ورزش : تغييردادن وضع اتومبيل معمولى براى مسابقه”
Read More »ترجمه کلمه putsch
putsch توطئه محرمانه براى بر انداختن حکومت
Read More »