precipating agent شيمى : عامل رسوب دهنده
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه pass a remark
pass a remark سخنى گفتن ،حرفى زدن
Read More »ترجمه کلمه precipice
precipice صخره پرتگاه ،پرتگاه ،سراشيبى تند
Read More »ترجمه کلمه pass a line
pass a line “علوم نظامى : رد کردن طناب علوم دريايى : رد کردن طناب”
Read More »ترجمه کلمه precipitable
precipitable تعليق پذير
Read More »ترجمه کلمه pass a judgment
pass a judgment “حکم دادن قانون ـ فقه : راى دادن”
Read More »ترجمه کلمه precipitance
precipitance )precipitancy(شتابزدگى ،عمل يا فعاليت رسوبى ،تعجيل بسيار
Read More »ترجمه کلمه precipitancy
precipitancy )precipitance(شتابزدگى ،عمل يا فعاليت رسوبى ،تعجيل بسيار
Read More »ترجمه کلمه pass
pass “صادر شدن ،فتوى دادن تصويب و قابل اجرا کردن ،گذراندن ماهرانه گاو از کنار گاوباز با حرکت شنل ،يک دور حرکت در مسير مسابقه اسکى روى اب انصراف از پرش براى انتخاب اندازه هاى بالاتر،گردنه ،کلمه عبور،گذرگاه کارت عبور،معبر جنگى ،اجازه عبور،گذشتن ،عبور کردن ،رد شدن ،سپرى شدن ،تصويب کردن ،قبول شدن ،رخ دادن ،قبول کردن ،تمام شدن ،وفات ...
Read More »ترجمه کلمه precipitant
precipitant شتابزده ،جدا شدنى ،تعليق ،شدنى ،باعجله ،عامل رسوب
Read More »