ترجمه کلمه potentialize

potentialize داراى استعداد کردن

ترجمه کلمه payment (of a duty)

payment (of a duty) “اداء دين ،پرداخت قرض قانون ـ فقه : کارسازى”

parachemistry شيمى : پيراشيمى

pagemaker کامپيوتر : پيج ميکر

potentially بالقوه ،با داشتن استعداد،نهانى

payment “کارسازى ،پرداخت ،تاديه ،پول ،وجه ،قسط معمارى : پرداخت قانون ـ فقه : تاديه بازرگانى : پرداخت”

potentiate نيرومند ساختن ،مقتدر ساختن

paymaster general “سررشته دار علوم نظامى : رئيس سررشته دارى رئيس کارپردازى”

potentiation نيرومند ساختن

paymaster (jf) “افسر عامل علوم دريايى : افسر پرداخت”