pose :)n.vt.& vi.(مطرح کردن ،گذاردن ،قراردادن ،اقامه کردن ،ژست گرفتن ،وانمود شدن ،قيافه گرفتن ،وضع ،حالت ،ژست ،قيافه گيرى براى عکسبردارى ،baffle( :)vt.(،puzzle،)questionسوال پيچ کردن باسئوال گي ر انداختن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه poseidon
poseidon (در افسانه يونان )خداى دريا
Read More »ترجمه کلمه pelf
pelf مال دنيا،جيفه دنيا،پول ،مال حرام
Read More »ترجمه کلمه poser
poser )poseur(وانمود کن ،ژستو،قيافه گير،پرسش دشوار
Read More »ترجمه کلمه pelerine
pelerine خز پشت گردن بانوان
Read More »ترجمه کلمه poseur
poseur )poser(وانمود کن ،ژستو،قيافه گير،پرسش دشوار
Read More »ترجمه کلمه pelasgic
pelasgic نام نخستين نژادى که دريونان و جزيره هاى خاور مديترانه ساکن شدند
Read More »ترجمه کلمه posh
posh fashionable(، )=elegantشيک ومد،مطابق مد روز
Read More »ترجمه کلمه pelargonium
pelargonium (گ.ش ).شمعدانى عطر،گل عطرى ،برگ عطر
Read More »ترجمه کلمه posit
posit ادعا،قرار دادن ،ثابت کردن ،فرض کردن ،فرض
Read More »