فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
polder “زمين پست ساحلى که بوسيله سد بندى مزروع گردد( در هلند) معمارى : اراضى پست کنار دريا”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه permissive action link
permissive action link علوم نظامى : ضامن مسلح شدن جنگ افزار اتمى ضامن خودکار
Read More »ترجمه کلمه pole
pole “نيزه پرش با نيزه ،شمع ،پايه ،ميله پرچم ،دسته بلند چيزى ،تير چراغ برق ،قطب دار کردن ،تيردار کردن ،با تير يا ديرک محکم کردن ،(باحرف بزرگ )لهستانى ،قطب علوم مهندسى : دکل الکترونيک : نيش ماگنترون معمارى : دستک شيمى : قطب نجوم : قطب بازرگانى : قطب ورزش : چوبدستى اسکى تيرهاى عمودى در کنار داخلى مسير ...
Read More »ترجمه کلمه permissive
permissive “اسان گير،مجاز،روا. قانون ـ فقه : اجازه دهنده”
Read More »ترجمه کلمه pole arc
pole arc علوم مهندسى : قوس قطب
Read More »ترجمه کلمه permission
permission “مجوز،اجازه ،اذن ،رخصت ،دستور،پروانه ،مرخصى قانون ـ فقه : مجوز،اجازه بازرگانى : اجازه علوم نظامى : مجوز”
Read More »ترجمه کلمه pole armature
pole armature الکترونيک : ارميچر قطبى
Read More »ترجمه کلمه permissibly
permissibly بطور مجاز
Read More »ترجمه کلمه pole ax
pole ax تبرزين ،تير چکش دار،با تبر چکش کشتن
Read More »ترجمه کلمه permissible velocity
permissible velocity “سرعت مجاز عمران : حداکثر سرعت اب در يک کانال که ايجاد فرايش نکند معمارى : تندى مجاز”
Read More »