ترجمه کلمه plentitude

plentitude )plenitude(کمال ،سرشارى ،وفور،فراوانى

ترجمه کلمه phase rule

phase rule شيمى : قاعده فاز

plenty فراوانى ،بسيارى ،کفايت ،بمقدار فراوان

pall پارچه ضخيم روى تابوت يا قبر،تابوت محتوى مرده ،حائل ،با پرده يا روپوش پوشاندن ،بيزارشدن ،بيذوق شدن ،ضعيف شدن ،ضعيف کردن

plenty of rain باران فراوان ،باران کافى

phase-out “اتمام يک سرى( محصولات) بازرگانى : اتمام يک سرى”

plenum فضاى اشغال شده بوسيله ماده ،پرى ،همگانى

phase of smoke علوم نظامى : مراحل توليد پرده دود يا تشکيل ان

plenum chamber علوم هوايى : محفظه اب بندى شده در توربينهاى گاز که سبب ملايم کردن و گرفتن نوسانات جريان هوا ميگردد

phase of a sinusoidal quantity الکترونيک : فاز کميت سينوسى