فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
plate mark نشان عيار،انگ ،طرف و دولت روى سيمينه وزرينه گذاشته ميشود
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه phosphite
phosphite نمک
Read More »ترجمه کلمه plate mill
plate mill “دستگاه فرز غلطکى علوم مهندسى : غستگاه نورد صفحه”
Read More »ترجمه کلمه phosphide
phosphide (ش ).ترکيب دو ظرفيتى که از ترکيب فسفر با يک عنصر يا ريشه بدست ايد
Read More »ترجمه کلمه plate milling stand
plate milling stand “مقام دستگاه فرز غلطکى علوم مهندسى : مقام دستگاه نورد صفحه”
Read More »ترجمه کلمه phospher
phospher کامپيوتر : فسفر
Read More »ترجمه کلمه plate molding shop
plate molding shop علوم مهندسى : مدلسازى
Read More »ترجمه کلمه phosphene
phosphene حلقه هاى روشنايى که از فشردن تخم چشم ديده ميشود
Read More »ترجمه کلمه plate of a capacitor
plate of a capacitor الکترونيک : جوشن خازن
Read More »ترجمه کلمه pally
pally همدستى ،خودمانى ،شريکى
Read More »