photometry “نورسنجى شيمى : نورسنجى روانشناسى : نورسنجى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه plano convex
plano convex از يک سو پهن و از طرف ديگر محدب( کوژ)
Read More »ترجمه کلمه photometer
photometer “فتومتر،روشنايى سنج ،نور سنج علوم مهندسى : روشنايى سنج الکترونيک : نورسنج شيمى : نورسنج روانشناسى : نورسنج”
Read More »ترجمه کلمه plano-convex lens
plano-convex lens “عدسى تخت کوژ نجوم : عدسى مسطح – محدب”
Read More »ترجمه کلمه photomap
photomap نقشه بردارى بوسيله عکاسى
Read More »ترجمه کلمه planography
planography فن ترسيم نقشه ،نقشه نگارى ،طراحى
Read More »ترجمه کلمه photomagnetism
photomagnetism شاخه اى از فيزيک که ازرابطه مقناطيس بروشنايى گفتگو مى کند
Read More »ترجمه کلمه planometer
planometer صفحه هموارى که رويه هارابدان مى پيمايند،ترازمسطحات
Read More »ترجمه کلمه palmate
palmate شبيه پنجه ،گسترده ،شبيه برگ نخل ،داراى پاى پرده دار،داراى انتهاى پهن(مثل شاخ گوزن)
Read More »ترجمه کلمه planononcave
planononcave يکسو پهن و يکسوکاو
Read More »