ترجمه کلمه plain dealing

plain dealing بازى ،سوداى درست ،معامله راست حسينى ،راست باز،درست ،بيرپا

ترجمه کلمه physiognomical

physiognomical مربوط به قيافه شناسى ،تشخيص دهنده

plain dress علوم دريايى : لباس غير نظامى

physiognomic وابسته به قيافه شناسى ،سيما شناس ،سيمايى

plain flap “فلپ ساده علوم هوايى : فلپى که لايه فرار بال را تشکيل ميدهد”

physiocrats “فيزيوکراتها بازرگانى : اقتصاددانان فرانسوى قرن هيجده که معتقد بودند زمين و طبيعت يگانه منبع ثروت است”

plain grinder علوم مهندسى : دستگاه چرخ سمباده مدور

physiocratic system “روش اقتصادى فيزيوکراتها قانون ـ فقه : عقيده به اينکه تنها زمين عامل توليد است”

plain-hearted ساده دل

physiocrat کسيکه معتقداست که زمين يگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بايدتابع طبيعت باشد